با وقوع پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷، در منطقه خاورمیانه، تغییرات اساسی به وجود آمد که مهم ترین آن شروع جنگ تحمیلی از سوی رژیم بعث عراق، علیه ایران بود. در آن سال ها که ریس جمهور عراق یعنی صدام حسین، به دنبال توسعه قدرت خود در منطقه بود، به فکر براندازی دولت نوپای جمهوری اسلامی ایران برآمد.
جنگ تحمیلی عراق علیه ایران که در ایران، با نام های دفاع مقدس، جنگ تحمیلی و جنگ هشت ساله یاد می شود و در جوامع اعراب با نامهای
به مناسبت فرارسیدن سالگرد شروع هشت سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی
خاطره ای منتشر نشده از زبان سردار عبدالکریم فضیلت در خصوص امداد غیبی در عملیات فتح المبین
مقدمه:
با
خبرگزاری رسا جلسه مصاحبه ای را هماهنگ کردم تا پدر خاطرات خودش را به
مناسبت سالروز شروع جنگ تحمیلی و هفته دفاع مقدس بیان کند. همچنین قصد بنده
بیرون کشیدن ناگفته های جنگ از دل سردار بود. خبرنگار رسا را هم توجیه
کردم تا قدر این لحظات را خوب بداند تا اینکه حواسش باشد که دارد با مستند
جنگ صحبت می کند. الحمد الله آقای اسکندری هم خوب پذیرایی کرد و هم خوب
استقبال. خاطره زیر گوشه ای از خاطرات سردار بود که چون بسیار شگفت انگیز
بود به صورت جداگانه در خبرگزاری رسا کار شد، که به استحضار شما می رسانم.
خبرگزاری رسا: پس از مدتی که در مه و باران حرکت می کردیم و نمی دانستیم به کدام سمت حرکت می کنیم بیسیم زده شد و شهید هودگر، فرمانده گروهان به من گفت: نوری جلوی گروهان حرکت می کند و گفته که دنبال من بیایید
ادامه اعتراضات فرماندهان تیپ 7 ولیعصر به مستند " آخرین روزهای زمستان" در خصوص مرحله یک عملیات بیت المقدس.
به نقل از وبلاگ خورشید عالم تاباول
باید سردار را بشناسیم. او یکی از نیروهای اطلاعاتی 8 سال
دفاع مقدس است. مسئولیت ایشان در جنگ، جانشین اطلاعات تیپ 7 ولی عصر (عج)
که بعدا تبدیل به لشکر شد، بوده است. وقتی متوجه شدم "سردار سعیدفر" در
خصوص گزارشات مستند " آخرین روزهای زمستان" در خصوص عملیات غرورآفرین "بیت
المقدس" به شدت واکنش نشان داده اند تصمیم گرفتم با ایشان یک دیدار داشته
باشم تا از نزدیک خاطرات ایشان را گوش کنم.
سردار سعیدفر می گوید:
روزهای
قبل از عملیات بود. من جانشین اطلاعات تیپ 7 ولیعصر بودم. حسن باقری از
نحوه شناسایی ها ناراحت بود و رفته بود پیش احمد سوداگر، حاج احمد گفته بود
مسئول شناسایی ها آقای سعیدفر است. حسن باقری آمد و خیلی عصبانی به من گفت
چرا شناسایی هایتان را تمام نمی کنید؟ بچه های لشکر 27 تمام کرده اند.
گفتم ما شیوه خودمان را داریم. اینجا با منطقه کردستان فرق می کند. دشمن
روی دشت تسلط دارد. نمی شود به شیوه کردستان عمل کرد. مواضعمان لو می رود.
ما اینها را تجربه کرده ایم. درحالی که حسن باقری قانع نمی شد گفت
این مطلب در خبرگزاری خوزنیوز و خبرگزاری www.598.ir منعکس شد و حاج حبیب هم در این خصوص گلایه ای کرد که در خبرگزاری فارس انعکاس یافت. لکن از آنجایی که این خاطره در همین وبسایت منتشر شده است ما از تکرار ان صرف نظر می کنیم.
به گزارش گروه دفاع مقدس پایگاه 598، به دنبال انتشار نقدی کوتاه بر سریال ارزشمند و تاریخی شهید حسن باقری در این پایگاه، سردار کریم فضیلت پور نسبت به تحریف یکی از وقایع تاریخی دفاع مقدس در این سریال گلایه هایی را نمودند.
به مناسبت فرارسیدن سالروز آزادی خرمشهر
از حوالی انرژی اتمی دارخوین از کارون عبور کرده بودیم. شام را قبل از تاریکی هوا خوردیم. پس از خواندن نماز اول وقت در تاریکی های شب از خط مقدم خودی گذشتیم. گردان یاسر باید پس از طی 6 – 7 کیلومتر خود را به دو نیروی کمین می رساند که فاصله شان از هم فقط 200-300 متر بیشتر نبود و پس از عبور از نیروی کمین باید به جاده اهواز خرمشهر می رسید.
با تیرکمون می ایستاد کنار ساحل شرقی کارون و وقتی که خبری از تیر و خمپاره نبود با سنگ ریزه ها ی تیرکمون خود آرامش عراقی ها را برهم می زد .
به مناسبت سوم خرداد روز آزاد سازی خرمشهر
سخت ترین منطقه عملیات آزادسازی خرمشهر یعنی گلوگاه شلمچه را به تیپ هفت ولیعصر (عج) داده بودند، ابتدا گردان یاسر قرار بود به عنوان گردان احتیاط درنظر گرفته شود. چون در دو مرحله تصرف جاده اهواز خرمشهر و مرحله رسیدن به مرز عملیات کرده بودیم. ولی دو روز مانده به عملیات
به مناسبت هفته دفاع مقدس
پرده اول: حوالی سالهای ۱۳۴۷ یا ۴۸ بود من کلاس پنجم و عبدالرحمن برادرم کلاس اول دبستان بود. منزلمان در انتهای شهر بود و در پشت خانه ما نرسیده به زمین های کشاورزی، تعدادی قنات بود. یک روز ظهر که از مدرسه برگشتم مادرم سراغ عبدالرحمن را گرفت، گفتم ما با هم از مدرسه نیامده ایم شاید او منزل پدر بزرگ رفته باشد.