با تیرکمون می ایستاد کنار ساحل شرقی کارون و وقتی که خبری از تیر و خمپاره نبود با سنگ ریزه ها ی تیرکمون خود آرامش عراقی ها را برهم می زد .
با تیرکمون می ایستاد کنار ساحل شرقی کارون و وقتی که خبری از تیر و خمپاره نبود با سنگ ریزه ها ی تیرکمون خود آرامش عراقی ها را برهم می زد .
در راستای منویات مقام معظم رهبری جهت تحقق حماسه سیاسی و اقتصادی و ایجاد شور و نشاط انتخابات شورای اسلامی و همچنین تقویت مدیریت شهری به منظور خدمت بیشتر به مردم ولایت مدار و شهیدپرور و همیشه در صحنه دزفول ائتلاف "حماسه سازن خدمت" با حضور جمعی از فرزندان غیور دزفول به شرح ذیل تشکیل گردید.
لازم به ذکر است در اسرع وقت شعارها و برنامه های کاری، سوابق علمی و تحصیلی و اجرایی اعضای ائتلاف " حماسه سازان وحدت" به اطلاع عزیزان خواهد رسید.
به مناسبت سوم خرداد روز آزاد سازی خرمشهر
سخت ترین منطقه عملیات آزادسازی خرمشهر یعنی گلوگاه شلمچه را به تیپ هفت ولیعصر (عج) داده بودند، ابتدا گردان یاسر قرار بود به عنوان گردان احتیاط درنظر گرفته شود. چون در دو مرحله تصرف جاده اهواز خرمشهر و مرحله رسیدن به مرز عملیات کرده بودیم. ولی دو روز مانده به عملیات
به مناسبت هفته دفاع مقدس
پرده اول: حوالی سالهای ۱۳۴۷ یا ۴۸ بود من کلاس پنجم و عبدالرحمن برادرم کلاس اول دبستان بود. منزلمان در انتهای شهر بود و در پشت خانه ما نرسیده به زمین های کشاورزی، تعدادی قنات بود. یک روز ظهر که از مدرسه برگشتم مادرم سراغ عبدالرحمن را گرفت، گفتم ما با هم از مدرسه نیامده ایم شاید او منزل پدر بزرگ رفته باشد.
خاطره ای از زبان حاج عبدالکریم فضیلت پور
هواپیما تازه از بندرعباس پرواز کرده بود که خلبان با جدیت رو به ما گفت:
چرا
شما هی شعار می دهید ((جنگ جنگ تا پیروزی))؟ شما شعار می دهید امام هم جنگ
را ادامه میدهد ، اگر شما اینقدر شعار جنگ ندهید امام هم تسلیم می شود و
جنگ ادامه پیدا نمی کند.
خلبان که این حرف را زد شهید صفویان با جدیت مشتش را گره کرد و گفت:
خود هم (دزفولی بخوانید) جنگ جنگ تا پیروزی چند شعار مرگ بر آمریکا هم سر داد. (نگارنده : و احتمالا دوستان دیگر تکرار کردند)
خلبان
که این جدیت ما را دید گفت : الآن هواپیما را میبرم عمان هان!
آغاز
در آذرماه سال 1338 در خانواده ای مذهبی متولد شد. دوران ابتدایی و راهنمایی را به ترتیب در مدرسه رازی و شفق با موفقیت به پایان رساند. دوران دبیرستان را در مدرسه افشار سپری کرد. سال چهارم دبیرستان که مصادف با پیروزی انقلاب بود برای خدمت و حفظ دستاوردهای انقلاب وارد سپاه شد. به علت شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و حضور در جبهه های نبرد یک وقفه طولانی در تحصیلش بوجود آمد ولی به محض پایان جنگ شروع به ادامه تحصیل کرد.
فعالیت های سیاسی در دوره ی آغاز انقلاب:
وی فعالیت های انقلابی را در مقطع دبیرستان که همزمان با اوج درگیری های انقلابی بود آغاز کرد. همزمان با اوج گیری روند پیروزی انقلاب، شرکت در تظاهرات، پخش اعلامیه و سخنرانی های انقلابی از فعالیت های روزمره اش بود. در این مسیر چندین بار با پلیس درگیری تن به تن داشت و با پیراهن پاره و تنی مجروح
از جبهه یک راست رفتیم ملاقات امام. همه بچه های تیپ و لشکر که در خط پدافندی پاسگاه زید مستقر بودند از قرار ملاقاتم با حضرت امام مطلع شدند و از من خواستند سلامشان را به حضرت اما م خمینی برسانم. به عبدالحسین خضریان گفتم تو وقتی امام را دیدی سلام بچه های جبهه را به او برسان من هم با امام حرفهایی دارم که خواهم گفت.