از سیاهی سرخ تا سپیدی صبح !
پنجشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۲، ۱۲:۰۰ ق.ظ
به بهانه چهارم خرداد روز مقاومت مردم دزفول
به قلم:علیرضا چرخابی
دشمنی که با غرور رویای فتح سه روزه خوزستان و یک هفته ی تهران را داشت اینک درمقابل رشادت فرزندان این دیار مذبوحانه و خفت بار در مرداب هم پیمانانش برای رسیدن به سرابی واهی غرق شد. و با این صلابت و عزمی استوار در مسیری قرار گرفت تا به دشمن تا دندان مسلح بفهماند حالا که شروع کرده ای! تا آخر باش! واین گونه شد که یک وجب از خاک ما که مقدس و متبرک خون شهیدان است را از کف ندادیم. آنچه باعث شد تا واژه جنگ به درستی نتواند معنای خود را در مواجه با ملت ما ادا کند رشادت و شهامت مردان و زنانی است که همراه خرد و کلان ایستادند تا فرهنگ ایثار و مقاومت را معنایی دیگر بخشند .
و خوزستان نگین درخشان برتارک دفاع مقدس درکنارجای جای سرزمین مقدس ایران که باید گفت مصداق کل ارض کربلاست می درخشد . و حماسه دوران دفاع مقدس ، تاریخی جامع بر پهنه ایران و بر دیباچه کتاب تاریخ ایران وجهان است. بدون شک حماسه دفاع مقدس را در هیچ کجای دنیا سراغ نداریم و شاید به جرأت بتوان ادعا کرد که حتی در آینده نیز شاهد نخواهیم بود مگر از جانب همین ملت ایران اسلامی که طلایه دار حرکت های آزادی بخش در سراسر جهان است تحقق عینی این حرکت نهایت آمال ملت های ستمدیده و در بند است که به دنبال آزادی و آزادگی هستند. حماسه مردم ایران ، خوزستان و در نهایت دزفول قهرمان ، داستانی نیست که با یک خواندن از کنارش بگذریم. این حماسه روایتی است از فرهنگ کلماتی که معنایی دیگر از جنس عشق دارند، عشق به اسلام به امام و مردم ودریک کلام وطن و کیان اسلامی است که در هشت سال با خون شهیدان و با هنر مردمانش رقم خورد. هشت سال دفاع مقدس پرونده بازسازی جنگ نیست که در عنفوان جوانی و اوج خدمت به ما بسته شد و ناکام گردید! هشت سال دفاع مقدس پاسخ نامه ای نیست که با دستور رئیسی که با پاراف "اقدامی ندارد" بایگانی شود! دوران طلایی دفاع مقدس دوران گذر عمر از 59 تا 67 نیست که ارقام ایام ، تقویم تاریخ را سپری کنند و دیگر مثل تقویم یک سال کارآیی خود را از دست بدهد!! هشت سال دفاع مقدس انجام وظیفه نبود که با پایان دفتر جنگ تصور کنیم که ادای وظیفه کرده و رهایش کنیم!هشت سال دفاع مقدس سند هویت دینی و ملی ماست که برایش عزیزان خود، که بالاترین سرمایه های ما بودند را تقدیم کردیم. هشت سال دفاع مقدس همراه ماست تا لحظه آخر همچنان که آثارش بر پیکره ماست و با آن زندگی می کنیم، یکی آن روز رفته ، یکی امروز و دیگری فردا می رود، پس روایت سفر عاق به دیدار معبود روایت آیین ماست. پس هشت سال دفاع مقدس هنوز تازه است و باید صیانت شود. باید روایت شود تا غایبان آن دوران حس واقعی نسبت به آن بیابند و اگر در موشک باران نبودند ، یادآوری و روایت آن دوران ، سرمشق آنها باشد. و اگر می خواهیم بدانیم که چقدر در انجام وظیفه خود و بعد از جنگ موفق بوده که توانسته ایم را ه شهیدان را ادامه دهیم باید د رعمل خود دقیق شویم و جامعه را نظاره گر باشیم. اگر رفتارو کلام جامعه هنوز بوی جبهه و جنگ دارد و هنوز روحیه ایثار هشت سال دفاع مقدس را در جامعه می بینیم و شمیم خوش نواز آن دوران ، فضای جامعه را عطرآگین کرده ، ذره ای از وصیت شهدا را عمل کرده ایم که همه در یک موضوع واحد به آن توصیه می کردند و آن حفظ وحدت و پیروی از خط رهبری است ، آن موقع باید گفت به وظیفه خود عمل کرده ایم. مردمان ما در شرایط سخت جنگیدند و جانانه و جان برکف ردای شهادت برتن کرده دفاع کردند. و خانواده های آنان با ایثار جان خود که حضورشان در شهر جنگزده یک ایثار جان بود نمادعینی از ایثار بود که معنای ایثار هم درمقابل این مقاومت عوض می شود! بخشش مال خود درراه دفاع مقدس دیگر عامل مستحکم مردمان این دیار در جنگ بود که ایستادند و فعالیت اقتصادی آنان دربازار نبض اقتصادی شهر را از حرکت نیانداخت و به حرکت خود ادامه دادند واینگونه کلمات رنگ باخته بودند. و هرروز کم رنگ تر از دیروز بودند، واژه مقاومت ، ایثار ، فداکاری ، شجاعت ، مقاومت و... در مقابل مردم دزفول درمانده شد. ! زیرا آنان فراتر از زمان و مکان معانی جدید را عملاً به واژگان می دادند!! چگونه این واژه در برابر دزفول قد علم کند آن زمان که مادران شهید د رعزای فرزند خود ، فرزندان دیگر را عازم جبهه می کردند، واژه مقاومت چگونه معنا شود وقتی که آوارهای حملات وحشیانه دشمن بر سرمردم بود و فردای آن روز، سازندگی شهر آغاز می شد، یا آن زمان که خانه های شهر، خانه های رزمندگان و بسیجیان بود و احساس آرامش داشتند ، وآن زمان که دراوج تهدیدات دشمن که سرآمد شهرهای مورد نظر جهت حملات موشکی و بمباران "الف دزفول..." را می خواند و پیرو جوان ، زن و مرد آن را به بازی می گرفتند! و آن زمان که در اوج جنگ و باران گلوله های توپ مردم زندگی می کردند و شهررا ترک نکردند. چه خانواده ها که در یک لحظه اثری از آنها برجای نماند، همه از معانی جدید این کلمات بود. مردم دزفول که هرگز و ملت ما عموماً فراموش نخواهند کرد که دراین شهر چقدر عروس و دامادها در حجله های عروسی به شهادت رسیدند و کودکانی که در آغوش مادران از زیر خروارها خاک بیرون آوردند. خود جنگزده بودند ولی هدایا ی اهدایی مردم از نقاط دیگر به مناطق جنگزده را به جبهه ها ارسال می کردند و از مال و جان خود دراین مسیرنیز کوتاهی نکردند.شهدای غیرنظامی دزفول آماری بی نظیر در جنگ است ، نقش فرماندهان جنگ که فرزندان این دیار بودند پررنگ است و این شهر اگرچه به اشغال دشمن درنیامد ولی دشمن تا دروازه های آن پیش آمد و تقدیر الهی بود، که به چنگ دشمن نیفتد و لذا دشمن برای جبران این ناتوانی در اشغال خود روزانه شهر را با حملات توپ های دوربرد و شبهای سیاه را با حملات موشکی خود خونین می کرد. دزفول شب های سرخ زیادی را در دوران دفاع مقدس دارد. ولی ایستاد و سپیدی امید را دید. دزفول ایستاد چون مردمانش ایستادند و گرچه دشمن پلید آن را شهر موشک ها – بلدالصواریخ – نامید ولی موشکباران هم خللی در اراده مردمانش بوجود نیاورد. زیرا ایستادگی ما ریشه در اعتقادات دینی ما داشت. روحیه ایثار برای جنگ در دزفول یک موهبت الهی بود. حضور پرتلاش زنان قهرمان این دیار در انجام پشتیبانی جنگ بی نظیر بود تدارک ملزومات جبهه و مراکز درمانی مثل شستن ملحفه و پتو و غیره تهیه اقلام خوراکی مثل کلوچه محلی دزفول برای رزمندگان و اهدای طلا و جواهرات خود به جنگ و بدرقه عزیزان خود برای حضور در خط مقدم جنگ و در یک کلام پویایی شهر همگی شهر مقاوم و مردم دزفول را مظهر مقاومت نشان داد و این کلام بعد از مدتی در ادبیات اطلاع رسانی نمایان شد که در حمله ددمنشانه دشمن به دزفول گوینده خبر از کلام " مردم مقاوم" و "مقاومت دزفول" سخن می گفت که آماج حملات دشمن بود. اگر بگوییم مردم دزفول با شنیدن صدای آژیر قرمز دیگر واکنشی آنچنانی به آن نشان نمی دادند گزافه نگفته ایم زیرا این مردمان در شهر مانده بودند تا دشمن بداند که از مرگ در راه حق و عزت و سربلندی مملکت هراس ندارند همان طور که فرزندان آنها در جبهه هراسی نداشتند. مردم شهر دیگر به حملات عادت کرده و با تدبیر و شجاعت، مقاومت می کردند شاید اگر دهها صفحه یا صدها بار به زبان سخن برانیم که به هنگام اصابت موشک های 12 متری اسکاد دشمن به دزفول چه اتفاقی می افتاد و چه صحنه ای مشاهده می شد تجسم آن فضا برای کسانی که نبودند وندیدند! خیلی سخت است. حالا بگوییم که چندین موشک به یک لحظه در شهر اصابت می کرد و تا چند ثانیه گیج و مبهوت به اطراف نگاه میکرد یم و دنبال نقطه حادثه بودیم. ... اینها که گفته شد سر خط برخی از فصول روایت جنگ در دزفول است که شاید خراشی سطحی به آن دوران نیست . اینها که به رشته تحریر درآمد باید کنکاش و بازگویی شود تا آنان که نبودند بدانند و به آیندگان انتقال دهند دزفول اگرچه به یکباره مخروبه نشد ونقاطی از آن چندین بار پس از بازسازی تخریب شد واگر دزفول خرابه های هربار حملات موشکی و بمباران را بازسازی نمی کرد مأمنی برای سکونت نبود و مردم کم کم شهر را ترک می کردند واین خواست دشمن بود که با محلات مکرر سعی در تخریب شهر و خارج کردن وضعیت قابل سکونت در شهر بود و با درایت مردم و مسئولان بازسازی زیر حملات موشکی انجام می گرفت ولی بازهم مردم ایستادند و ترفند دشمن را نقش بر آب کردند اینها بخشی از شجاعت مردم دزفول بود که قدرتهای خارجی و حامی دشمن بعثی را زبون کرد و اقتدار ملت ما را در جهان استوار ساخت مردم دزفول در جنگ، در تمام جبهه های جنگ بودند . از پشتیبانی جنگ و فرماندهی فرزندانشان در جنگ و خط مقدم جبهه و ... . مردم دزفول با این اوصاف در خرداد سال 1366 از سوی دولت وقت به عنوان شهر نمونه مقاومت و ایثارکه نماد مقاومت کل مردم ایران بود که دفاع و مقاومت این شهر عصاره همه شهرها بود که در دزفول تجلی پیدا کرد ، معرفی شد. و اینک بازهم بادرایت مسئولان ملی و محلی به پاس این دلاوری ، رشادت ، شجاعت و مقاومت و شهادت مردمان این شهر که در تمام رده های سنی و شغلی علمی و... فرزندان خود را تقدیم انقلاب و جنگ کرد ، روز چهارم خرداد بنام روز مقاومت و پایداری ، بنام روز دزفول در تقویم ثبت گردید تا تاریخ این مقاومت ملت ایران به نمایندگی مردم دزفول را به عنوان سند هویت ما بشناسد وبدانند که برای حفظ اصول و ارزشهای اسلامی حماسه ای را به پهنای تاریخ در سراسر جهان رقم زد که دیگر تکرار نخواهد شد مگر بازهم توسط ملت ایران که برای مقابله با هرگونه زورگویی و زور مداری دولتهای استکبار با آنها مواجه خواهد کرد. پس در این روز گرامی یعنی چهارم خرداد ضمن گرامیداشت یاد همه شهدا و امام شهدا برای حرکت در مسیر آنها بکوشیم و بدانیم اینجا سرزمینی مقدس است که از شبهای سیاه سرخ به سپیدی رسید و ادای دین کرد پس بکوشیم با قلم و قدم خود برای دزفول ادای دین کنیم. تا شرمنده پاسداران حق وحقیقت وولایت نباشیم. انشاءا... . التماس دعا.
فرزند کوچک دزفول: علیرضا چرخ آبی
به قلم:علیرضا چرخابی
دشمنی که با غرور رویای فتح سه روزه خوزستان و یک هفته ی تهران را داشت اینک درمقابل رشادت فرزندان این دیار مذبوحانه و خفت بار در مرداب هم پیمانانش برای رسیدن به سرابی واهی غرق شد. و با این صلابت و عزمی استوار در مسیری قرار گرفت تا به دشمن تا دندان مسلح بفهماند حالا که شروع کرده ای! تا آخر باش! واین گونه شد که یک وجب از خاک ما که مقدس و متبرک خون شهیدان است را از کف ندادیم. آنچه باعث شد تا واژه جنگ به درستی نتواند معنای خود را در مواجه با ملت ما ادا کند رشادت و شهامت مردان و زنانی است که همراه خرد و کلان ایستادند تا فرهنگ ایثار و مقاومت را معنایی دیگر بخشند .
و خوزستان نگین درخشان برتارک دفاع مقدس درکنارجای جای سرزمین مقدس ایران که باید گفت مصداق کل ارض کربلاست می درخشد . و حماسه دوران دفاع مقدس ، تاریخی جامع بر پهنه ایران و بر دیباچه کتاب تاریخ ایران وجهان است. بدون شک حماسه دفاع مقدس را در هیچ کجای دنیا سراغ نداریم و شاید به جرأت بتوان ادعا کرد که حتی در آینده نیز شاهد نخواهیم بود مگر از جانب همین ملت ایران اسلامی که طلایه دار حرکت های آزادی بخش در سراسر جهان است تحقق عینی این حرکت نهایت آمال ملت های ستمدیده و در بند است که به دنبال آزادی و آزادگی هستند. حماسه مردم ایران ، خوزستان و در نهایت دزفول قهرمان ، داستانی نیست که با یک خواندن از کنارش بگذریم. این حماسه روایتی است از فرهنگ کلماتی که معنایی دیگر از جنس عشق دارند، عشق به اسلام به امام و مردم ودریک کلام وطن و کیان اسلامی است که در هشت سال با خون شهیدان و با هنر مردمانش رقم خورد. هشت سال دفاع مقدس پرونده بازسازی جنگ نیست که در عنفوان جوانی و اوج خدمت به ما بسته شد و ناکام گردید! هشت سال دفاع مقدس پاسخ نامه ای نیست که با دستور رئیسی که با پاراف "اقدامی ندارد" بایگانی شود! دوران طلایی دفاع مقدس دوران گذر عمر از 59 تا 67 نیست که ارقام ایام ، تقویم تاریخ را سپری کنند و دیگر مثل تقویم یک سال کارآیی خود را از دست بدهد!! هشت سال دفاع مقدس انجام وظیفه نبود که با پایان دفتر جنگ تصور کنیم که ادای وظیفه کرده و رهایش کنیم!هشت سال دفاع مقدس سند هویت دینی و ملی ماست که برایش عزیزان خود، که بالاترین سرمایه های ما بودند را تقدیم کردیم. هشت سال دفاع مقدس همراه ماست تا لحظه آخر همچنان که آثارش بر پیکره ماست و با آن زندگی می کنیم، یکی آن روز رفته ، یکی امروز و دیگری فردا می رود، پس روایت سفر عاق به دیدار معبود روایت آیین ماست. پس هشت سال دفاع مقدس هنوز تازه است و باید صیانت شود. باید روایت شود تا غایبان آن دوران حس واقعی نسبت به آن بیابند و اگر در موشک باران نبودند ، یادآوری و روایت آن دوران ، سرمشق آنها باشد. و اگر می خواهیم بدانیم که چقدر در انجام وظیفه خود و بعد از جنگ موفق بوده که توانسته ایم را ه شهیدان را ادامه دهیم باید د رعمل خود دقیق شویم و جامعه را نظاره گر باشیم. اگر رفتارو کلام جامعه هنوز بوی جبهه و جنگ دارد و هنوز روحیه ایثار هشت سال دفاع مقدس را در جامعه می بینیم و شمیم خوش نواز آن دوران ، فضای جامعه را عطرآگین کرده ، ذره ای از وصیت شهدا را عمل کرده ایم که همه در یک موضوع واحد به آن توصیه می کردند و آن حفظ وحدت و پیروی از خط رهبری است ، آن موقع باید گفت به وظیفه خود عمل کرده ایم. مردمان ما در شرایط سخت جنگیدند و جانانه و جان برکف ردای شهادت برتن کرده دفاع کردند. و خانواده های آنان با ایثار جان خود که حضورشان در شهر جنگزده یک ایثار جان بود نمادعینی از ایثار بود که معنای ایثار هم درمقابل این مقاومت عوض می شود! بخشش مال خود درراه دفاع مقدس دیگر عامل مستحکم مردمان این دیار در جنگ بود که ایستادند و فعالیت اقتصادی آنان دربازار نبض اقتصادی شهر را از حرکت نیانداخت و به حرکت خود ادامه دادند واینگونه کلمات رنگ باخته بودند. و هرروز کم رنگ تر از دیروز بودند، واژه مقاومت ، ایثار ، فداکاری ، شجاعت ، مقاومت و... در مقابل مردم دزفول درمانده شد. ! زیرا آنان فراتر از زمان و مکان معانی جدید را عملاً به واژگان می دادند!! چگونه این واژه در برابر دزفول قد علم کند آن زمان که مادران شهید د رعزای فرزند خود ، فرزندان دیگر را عازم جبهه می کردند، واژه مقاومت چگونه معنا شود وقتی که آوارهای حملات وحشیانه دشمن بر سرمردم بود و فردای آن روز، سازندگی شهر آغاز می شد، یا آن زمان که خانه های شهر، خانه های رزمندگان و بسیجیان بود و احساس آرامش داشتند ، وآن زمان که دراوج تهدیدات دشمن که سرآمد شهرهای مورد نظر جهت حملات موشکی و بمباران "الف دزفول..." را می خواند و پیرو جوان ، زن و مرد آن را به بازی می گرفتند! و آن زمان که در اوج جنگ و باران گلوله های توپ مردم زندگی می کردند و شهررا ترک نکردند. چه خانواده ها که در یک لحظه اثری از آنها برجای نماند، همه از معانی جدید این کلمات بود. مردم دزفول که هرگز و ملت ما عموماً فراموش نخواهند کرد که دراین شهر چقدر عروس و دامادها در حجله های عروسی به شهادت رسیدند و کودکانی که در آغوش مادران از زیر خروارها خاک بیرون آوردند. خود جنگزده بودند ولی هدایا ی اهدایی مردم از نقاط دیگر به مناطق جنگزده را به جبهه ها ارسال می کردند و از مال و جان خود دراین مسیرنیز کوتاهی نکردند.شهدای غیرنظامی دزفول آماری بی نظیر در جنگ است ، نقش فرماندهان جنگ که فرزندان این دیار بودند پررنگ است و این شهر اگرچه به اشغال دشمن درنیامد ولی دشمن تا دروازه های آن پیش آمد و تقدیر الهی بود، که به چنگ دشمن نیفتد و لذا دشمن برای جبران این ناتوانی در اشغال خود روزانه شهر را با حملات توپ های دوربرد و شبهای سیاه را با حملات موشکی خود خونین می کرد. دزفول شب های سرخ زیادی را در دوران دفاع مقدس دارد. ولی ایستاد و سپیدی امید را دید. دزفول ایستاد چون مردمانش ایستادند و گرچه دشمن پلید آن را شهر موشک ها – بلدالصواریخ – نامید ولی موشکباران هم خللی در اراده مردمانش بوجود نیاورد. زیرا ایستادگی ما ریشه در اعتقادات دینی ما داشت. روحیه ایثار برای جنگ در دزفول یک موهبت الهی بود. حضور پرتلاش زنان قهرمان این دیار در انجام پشتیبانی جنگ بی نظیر بود تدارک ملزومات جبهه و مراکز درمانی مثل شستن ملحفه و پتو و غیره تهیه اقلام خوراکی مثل کلوچه محلی دزفول برای رزمندگان و اهدای طلا و جواهرات خود به جنگ و بدرقه عزیزان خود برای حضور در خط مقدم جنگ و در یک کلام پویایی شهر همگی شهر مقاوم و مردم دزفول را مظهر مقاومت نشان داد و این کلام بعد از مدتی در ادبیات اطلاع رسانی نمایان شد که در حمله ددمنشانه دشمن به دزفول گوینده خبر از کلام " مردم مقاوم" و "مقاومت دزفول" سخن می گفت که آماج حملات دشمن بود. اگر بگوییم مردم دزفول با شنیدن صدای آژیر قرمز دیگر واکنشی آنچنانی به آن نشان نمی دادند گزافه نگفته ایم زیرا این مردمان در شهر مانده بودند تا دشمن بداند که از مرگ در راه حق و عزت و سربلندی مملکت هراس ندارند همان طور که فرزندان آنها در جبهه هراسی نداشتند. مردم شهر دیگر به حملات عادت کرده و با تدبیر و شجاعت، مقاومت می کردند شاید اگر دهها صفحه یا صدها بار به زبان سخن برانیم که به هنگام اصابت موشک های 12 متری اسکاد دشمن به دزفول چه اتفاقی می افتاد و چه صحنه ای مشاهده می شد تجسم آن فضا برای کسانی که نبودند وندیدند! خیلی سخت است. حالا بگوییم که چندین موشک به یک لحظه در شهر اصابت می کرد و تا چند ثانیه گیج و مبهوت به اطراف نگاه میکرد یم و دنبال نقطه حادثه بودیم. ... اینها که گفته شد سر خط برخی از فصول روایت جنگ در دزفول است که شاید خراشی سطحی به آن دوران نیست . اینها که به رشته تحریر درآمد باید کنکاش و بازگویی شود تا آنان که نبودند بدانند و به آیندگان انتقال دهند دزفول اگرچه به یکباره مخروبه نشد ونقاطی از آن چندین بار پس از بازسازی تخریب شد واگر دزفول خرابه های هربار حملات موشکی و بمباران را بازسازی نمی کرد مأمنی برای سکونت نبود و مردم کم کم شهر را ترک می کردند واین خواست دشمن بود که با محلات مکرر سعی در تخریب شهر و خارج کردن وضعیت قابل سکونت در شهر بود و با درایت مردم و مسئولان بازسازی زیر حملات موشکی انجام می گرفت ولی بازهم مردم ایستادند و ترفند دشمن را نقش بر آب کردند اینها بخشی از شجاعت مردم دزفول بود که قدرتهای خارجی و حامی دشمن بعثی را زبون کرد و اقتدار ملت ما را در جهان استوار ساخت مردم دزفول در جنگ، در تمام جبهه های جنگ بودند . از پشتیبانی جنگ و فرماندهی فرزندانشان در جنگ و خط مقدم جبهه و ... . مردم دزفول با این اوصاف در خرداد سال 1366 از سوی دولت وقت به عنوان شهر نمونه مقاومت و ایثارکه نماد مقاومت کل مردم ایران بود که دفاع و مقاومت این شهر عصاره همه شهرها بود که در دزفول تجلی پیدا کرد ، معرفی شد. و اینک بازهم بادرایت مسئولان ملی و محلی به پاس این دلاوری ، رشادت ، شجاعت و مقاومت و شهادت مردمان این شهر که در تمام رده های سنی و شغلی علمی و... فرزندان خود را تقدیم انقلاب و جنگ کرد ، روز چهارم خرداد بنام روز مقاومت و پایداری ، بنام روز دزفول در تقویم ثبت گردید تا تاریخ این مقاومت ملت ایران به نمایندگی مردم دزفول را به عنوان سند هویت ما بشناسد وبدانند که برای حفظ اصول و ارزشهای اسلامی حماسه ای را به پهنای تاریخ در سراسر جهان رقم زد که دیگر تکرار نخواهد شد مگر بازهم توسط ملت ایران که برای مقابله با هرگونه زورگویی و زور مداری دولتهای استکبار با آنها مواجه خواهد کرد. پس در این روز گرامی یعنی چهارم خرداد ضمن گرامیداشت یاد همه شهدا و امام شهدا برای حرکت در مسیر آنها بکوشیم و بدانیم اینجا سرزمینی مقدس است که از شبهای سیاه سرخ به سپیدی رسید و ادای دین کرد پس بکوشیم با قلم و قدم خود برای دزفول ادای دین کنیم. تا شرمنده پاسداران حق وحقیقت وولایت نباشیم. انشاءا... . التماس دعا.
فرزند کوچک دزفول: علیرضا چرخ آبی
۹۲/۰۳/۳۰